۲۳
اسفند
۱۳۹۴
نامزد خوشگل من
پدیدآورنده: حمید داوود آبادی
چاپ اول: 1394
قیمت:8000 تومان
معـرفی اثـر:
محسن که می خواست به چهره ی آرایش کرده و بدحجاب پرستار نگاه نکند، رویش را کرد آن طرف و قیچی را پرت کرد طرف پرستار… دستم را که پانسمان کرد، با قیافه ای سرخ از عصبانیت، اتاق را ترک کرد و رفت. رفتم دم بخش پرستاری که رویش را کرد آن طرف. هر طوری بود، از او عذرخواهی کردم. با ناراحتی و بغض گفت:
بخش های دیگه التماسم می کنند که برم اون جا،ولی من گفتم فقط و فقط می خوام دراین جا خدمت کنم . من افتخار می کنم که جانباز رو تمیز کنم. برای من این ها پاک ترین آدم های روی زمین هستن… اون وقت رفیق شما با من اون جوری برخورد می کنه….