نویسنده: حمید حسام
نوبت چاپ: اول / 1398
قیمت: 57000 تومان
جنگ را صورتی بود و سیرتی. صورت آن خون بود و آتش و باروت و باطن آن عشق و حماسه و عرفان. از این منظر اخیر بود که اکسیر خون و باروت و آتش، انسان کامل میآفرید. امروز بسیاری از سبکباران ساحلها از آن همه موج توفنده اروند و کارون ساحل ثابت و آرامش را میبینند اما برای هر آنکه بر لوح دلش قیامت قامت غواصهای کربلای 4 نقش عشق زده است آن موجها همه از زمزمه شور است و شیدایی و پرواز.
کتاب جدید حمید حسام این بار روایت میکند از هرآنچه اتفاق افتاده در آن شب تاریک...
روایتی عجیب و شگفت انگیز از حماسه آفرینی فرزندان خمینی(ره) در دل شب؛ در آن عملیاتی که بوی خون و نعنا عطر دل انگیز شهادت را به مشام رزمندگان می رساند.
روایت این اثر دقیقاً منطبق با واقعیتی است که در شامگاه چهارم دی ماه سال 65 در منطقه عملیاتی کربلای 4 اتفاق افتاد. این کتاب، روایتی است مستند که برگرفته از خاطرات بازماندگان این حماسه عاشورایی است. فرمانده گردان غواصی گردان جعفر طیار برادر جانباز کریم مطهری، جانشین گردان برادر آزاده حاج محسن جامع بزرگ، همرزم صبور و آزاده حمید تاجدوزیان و سه تن از یادگاران بازگشته از اسارت گردان غواصی لشکر انصارالحسین.
حمید حسام در این باره میگوید:
کریم مطهری را از سالهای آغاز تاسیس اطلاعات و عملیات در قصرشیرین دیده بودم قد رشیدش او را همیشه توی چشم می آورد، کریم مطهری همبازی نوجوانی، همکلاس دبیرستانی و همرزم هماره متصل به علی چیت سازیان، در اطلاعات عملیات بود که از سال های میانی جنگ به پیشنهاد علی آقا، گردان غواصی لشکر راتاسیس کرد.
و من سخت تشنه شنیدن روایت کریم مطهری از رزم عاشورایی کربلای 4 بودم. همان شبی که او 71 غواص را از جمع گردان 175 نفریاش، داخل آب برد و خودش جلوتر از بقیه سینه اروند را شکافت و به ساحل دشمن رسید. تا جایی که حنجرهاش با گلوله دشمن شکافته شد. آن گلوله داغ هنوز روی تکلم او تاثیر گذاشته بود اما دلنشین و عاشقانه حرف میزد. آن شب فقط یادی از علی چیتسازیان کرد و گفت: «وقتی میخواستیم داخل آب برویم، علی آقا لب نیزارها گفت: کریم اگه به گرداب برخوردی، آب وحشی اروند رود را به فاطمه زهرا قسم بده.» همین جمله کافی بود که بغضش بشکند و اشک همه را درآورد و من جرقه نگارش کتاب «غواصها بوی نعنا میدهند» در ذهنم زده شود. همان سالها خطشکنی کردم اولین کتاب را - هر چند مختصر- از رزم کربلای4 نوشتم.
سال 1397 بر آن شدم که حدیث ناگفتهی علمدار رشید و فرمانده زخمدار گردان غواصی جعفر طیار را کامل بشنوم و برای نسلهایی که نمیبینم، به امانت بگذارم. روایت کریم مطهری از دوران کودکیاش تا پیروزی انقلاب و آغاز جنگ و حضور جانانه و عاشقانه در همجواری نیمه گمشدهاش علی چیتسازیان تا رزمهای آبی.
قطعا این اثر متقن ترین و کامل ترین روایتی است که از عملیات کربلای چهار به رشته تحریر در آمده و می تواند پاسخ خیلی شبهات و همچنین ناگفته هایی از این عملیات باشد.
کتاب جدید حمید حسام این بار روایت میکند از هرآنچه اتفاق افتاده در آن شب تاریک...
روایتی عجیب و شگفت انگیز از حماسه آفرینی فرزندان خمینی(ره) در دل شب؛ در آن عملیاتی که بوی خون و نعنا عطر دل انگیز شهادت را به مشام رزمندگان می رساند.
روایت این اثر دقیقاً منطبق با واقعیتی است که در شامگاه چهارم دی ماه سال 65 در منطقه عملیاتی کربلای 4 اتفاق افتاد. این کتاب، روایتی است مستند که برگرفته از خاطرات بازماندگان این حماسه عاشورایی است. فرمانده گردان غواصی گردان جعفر طیار برادر جانباز کریم مطهری، جانشین گردان برادر آزاده حاج محسن جامع بزرگ، همرزم صبور و آزاده حمید تاجدوزیان و سه تن از یادگاران بازگشته از اسارت گردان غواصی لشکر انصارالحسین.
حمید حسام در این باره میگوید:
کریم مطهری را از سالهای آغاز تاسیس اطلاعات و عملیات در قصرشیرین دیده بودم قد رشیدش او را همیشه توی چشم می آورد، کریم مطهری همبازی نوجوانی، همکلاس دبیرستانی و همرزم هماره متصل به علی چیت سازیان، در اطلاعات عملیات بود که از سال های میانی جنگ به پیشنهاد علی آقا، گردان غواصی لشکر راتاسیس کرد.
و من سخت تشنه شنیدن روایت کریم مطهری از رزم عاشورایی کربلای 4 بودم. همان شبی که او 71 غواص را از جمع گردان 175 نفریاش، داخل آب برد و خودش جلوتر از بقیه سینه اروند را شکافت و به ساحل دشمن رسید. تا جایی که حنجرهاش با گلوله دشمن شکافته شد. آن گلوله داغ هنوز روی تکلم او تاثیر گذاشته بود اما دلنشین و عاشقانه حرف میزد. آن شب فقط یادی از علی چیتسازیان کرد و گفت: «وقتی میخواستیم داخل آب برویم، علی آقا لب نیزارها گفت: کریم اگه به گرداب برخوردی، آب وحشی اروند رود را به فاطمه زهرا قسم بده.» همین جمله کافی بود که بغضش بشکند و اشک همه را درآورد و من جرقه نگارش کتاب «غواصها بوی نعنا میدهند» در ذهنم زده شود. همان سالها خطشکنی کردم اولین کتاب را - هر چند مختصر- از رزم کربلای4 نوشتم.
سال 1397 بر آن شدم که حدیث ناگفتهی علمدار رشید و فرمانده زخمدار گردان غواصی جعفر طیار را کامل بشنوم و برای نسلهایی که نمیبینم، به امانت بگذارم. روایت کریم مطهری از دوران کودکیاش تا پیروزی انقلاب و آغاز جنگ و حضور جانانه و عاشقانه در همجواری نیمه گمشدهاش علی چیتسازیان تا رزمهای آبی.
قطعا این اثر متقن ترین و کامل ترین روایتی است که از عملیات کربلای چهار به رشته تحریر در آمده و می تواند پاسخ خیلی شبهات و همچنین ناگفته هایی از این عملیات باشد.
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است