همسایه سدر و همسفر رود
زمانه و زندگی دکتر محمدرضا سنگری، روایت معلم شاعر و عاشقی است که با سخنرانیها و کلام بدیع خود در جامعه، دانایی میافشاند.
«همسایهی سدر و همسفر رود» حاصل 30جلسه صحبت نویسنده با دکتر سنگری است. روایتی از کودکی تا اکنون دکتر که میتواند بخش مهمی از تاریخ ادبیات معاصر ایران را در بربگیرد و به کار علاقمندان و دانشجویان زبان وادبیات فارسی بیاید.
برشی از کتاب:
من اگر برگردم اتفاق های بزرگ زندگی خود را انجام می دهم؛ یعنی اگر معلم بودن را انتخاب کردم، معلم خواهم ماند. اگر پایگاه های دینی را به عنوان محمل و تکیه گاه اصلی برای طرح اندیشه خود انتخاب کردم، دوباره همان جا را انتخاب خواهم کرد. اگر قرار باشد که با انقلاب باشم، دوباره با انقلاب خواهم بود.
حوالی روشن صدا
شعر سهم عظیمی از این فرهنگ پرافتخار داشته و دارد و شناختن و شناساندن سرآمدان فرهنگ امروز ایران، کاری بجا و شایسته است.
کتاب «حوالی روشن صدا» ماحصل پانزده ساعت گفتگوی نویسنده با حسین اسرافیلی؛ شاعری که در سالهای اخیر و به خصوص دههی شصت خوش درخشیده است، میباشد. شاعری که برای حضور در جلسات ابتدایی شکلگیری حوزه هنری و همراهی با جریان شعری برآمده از این حلقهی اثرگذار گفتنیهای معطر دارد که این حرفها و حدیثهای تلخ و شیرین را میتوانید در «حوالی روشن صدا» مطالعه کنید.
برشی از کتاب: قیصر و مخملباف داشتند وسایلشان را جمع می کردند، من از قیصر پرسیدم چه شده؟ مخملباف گفت:«چه می خواستی بشود، لوزه ای را که سید می گفت عمل می خواهد، این جا جای عمل، آن را بریدند و خیالشان راحت شد.» قیصر نامه آقای زم را به من داد و گفت بخوان؛ نوشته بود تا تاریخ فلان حوزه را ترک کنید.