کتاب «ملاصالح»؛ فراز و نشیب های زندگی یک انقلابی
بعضی کتاب ها هستند که حتی افرادی که خیلی اهل مطالعه نیستند را میخکوب می کنند و با قصه ای که دارند و درگیری ای که برای مخاطب به وجود می آورند خواندنشان را تبدیل به یک تجربه شیرین برای خواننده می کنند.
کتاب «ملاصالح» از این دست کتاب هاست. اثری که زندگی پر فراز و نشیب ملا صالح قاری را از پیش از انقلاب تا جنگ و اسارت و چند سال کوتاهی پس از آن را روایت می کند و اگر چه برخی از موضوعات مطرح شده در این کتاب تکراری هستند اما گره خوردن زندگی عجیب ملاصالح به آن ها روایتی از این اتفاقات را بیان می کند که شما انگار تازه آن ها را می شنوید.
البته اساساً خواندن کتابی که شخصیت اصلی اش تجربه زندان رفتن در رژیم پهلوی، حزب بعث و جمهوری اسلامی را دارد و رفیق تیمسار عزاوی مشاور عالی صدام و علی فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات است و همچنین در کنار فراز و نشیب های مختلف در زندگی حتی در حادثه ی دو سال پیش منا هم حضور داشته به خودی خود می تواند جذاب باشد و تبدیل به یکی از گزینه های اصلی برای یک مطالعه ی لذت بخش شود.
زندگی «ملاصالح» سرشار از عبرت های مهم از دل تاریخ و برای نسل امروز است. کسانی که می خواهند مبارزان انقلابی را بشناسند و کسانی که می خواهند جا پای آن ها بگذارند حتماً باید این کتاب را مطالعه کنند چرا که کسی مثل ملاصالح بدون شک الگوی یک مبارز مخلص و همیشه پا به رکاب محسوب می شود.
از نکات عجیب زندگی وی این است که در سال های اولیه ی انقلاب که او یکی از انقلابیون شاخص بوده نشستن پشت میز و گرفتن مناصب مختلف او را وسوسه نکرده و در کوران حوادث جنگ مسئولیت مأموریت برون مرزی و رساندن سلاح به مخالفان صدام در عراق را به عهده می گیرد. یا حتی پیش از آن در حالی که این امکان را داشته تا به رده های بالایی در جمهوری اسلامی برسد اما مجری بخش عربی رادیو آبادان می شود و این تکلیف را به کار دیگر ترجیح می دهد.
در کنار این مدل زندگی خانواده ی «ملاصالح» نیز جالب توجه است. اگر چه بدون شک وی به دلیل سابقه ی مبارزاتی می تواسنت بعد از انقلاب از امکانات و خدمات دولتی برای آسایش خانواده اش بهره مند شود اما ترجیح داد تا اهل و عیال اش به مانند سایر خانواده های آبادانی در شهرک جنگ زدگان در اراک زندگی کنند. تصمیمی که هزینه ی سنگینی هم برای ملا صالح دارد و «مجاهد» اولین فرزندش به دلیل مشکلات و کمبود امکانات جنگ زدگان فوت می کند.
شاید بتوان به نوعی ملاصالح را «عزتشاهی» خوزستان نامید. مبارزی که حتی پس از بازگشت از اسارت به جرم جاسوسی دستگیر می شود و با حکم «علی فلاحیان» مشروط تا بازگشت اسرا و شهادت دادن له یا علیه اش آزاد می شود و پس از بازگشت «سید علی اکبر ابوترابی» است که بی گناهی او ثابت می شود.
خواندن این کتاب تجربه ی یک مطالعه ی شیرین را به کامتان خواهد نشاند و علاوه بر آن موتورتان برای خواندن کتاب های دیگر گرم می شود. برای اینکه یک سوی دیگر بخشی از قصه ی کتاب «ملاصالح» را هم ببینید با کتاب «آن بیست و سه نفر» این مسیر را ادامه دهید چرا که مترجم ملاقات مشهور آن ها با صدام حسین همین ملاصالح قاری بوده و اتفاقاً همان یکی از دلایلی می شود که به او اتهام جاسوسی و همکاری با بعثی ها علیه ایران را بچسبانند.
نود و چهارمین «عصرانه ادبی فارس» ویژه تجلیل از «ملاصالح قاری» و رضی غبیشی نویسنده کتاب «ملاصالح» با حضور جمع کثیری از اهالی فرهنگ دفاع مقدس روز یکشنبه مورخ 96/5/1 در خبرگزاری فارس، برگزار شد.
«ملاصالح»، ابوترابیِ «آن بیست و سه نفر» بود.
مرتضی سرهنگی در این مراسم با اشاره به گونهای از ادبیات جنگ تحت عنوان ادبیات بازداشتگاهی یا اسارت گفت: این گونه ادبی یک ادبیات شناخته شده در دنیاست. انسانیتـرین گونه ادبیات جنگ ادبیات بازداشتگاهی است و کتاب ملاصالح از این جنس است.
وی افزود: ما چه بخواهیم چه نخواهیم حین خواندن این کتابها خودمان را متر میکنیم. اردوگاه اسیران جنگی از جاهایی است اسیر اولین چیزی که آنجا میآموزد، فن زنده بودن است و این چیزی است که آقای ابوترابی سالها به بچهها یاد داد. برخی آزادهها میگویند اگر ابوترابی نبود خیلی از بچهها زنده نمیماندند. در چنین جایی ملاصالح خود را فدای زنده ماندن بچهها میکرد.
این نویسنده عرصه دفاع مقدس گفت: من معتقدم ملاصالح، ابوترابی آن 23 نفر است. تمام خبرهای آن روزگار وآن 23 نفر در روزنامههای خارجی و عراقی بود و ما میدیدیم.
* اگر قیمت تمام شده جنگ را بدانیم خیانت نمیکنیم.
این نویسنده دفاع مقدس گفت: قیمت تمام شده جنگ با خواندن این کتابها برای ما روشن میشود. تا زمانی که با دستور زبان تبلیغ حرف بزنیم این قیمت را درک نمیکنیم. دستور زبان تبلیغی برای عصر جنگ است اما دستور زبان تعقلی برای عصر بعد از جنگ است. ولی نظام تبلیغی ما در ارتباط با جنگ هنوز در دستور زبان عصر جنگ به سر میبرد و اینگونه است که پس از 30 سال از پایان جنگ باید ملاصالح را بشناسیم و یا وقتی گفته میشود ما از 15 کشور اینجا اسیر داشتهایم کسی باور نمیکند. در حالی که من آنها را دیدهام.
وی افزود: چهره ارتش ما در نگهداری از اسرا، درخشان است و باید روی آن کار کرد. ما اسارت را در کشور برای اسرا سخت نکردیم که این مسئله مهمی است. از مصر، سودان، یمن، اردن و کشورهای دیگر ما در اینجا اسیر داشتیم. قیمت تمام شده جنگ برای ما هنوز روشن نیست اما کتابهایی مانند ملاصالح به ما کمک میکند که این قیمت را دربیاوریم و اگر این قیمت دربیاید خیانت نمیکنیم و به مملکت خدمت میکنیم.
* «ملاصالح» را چاپ کردیم تا دیگر شهید فهمیدهها از کتب درسی حذف نشوند.
حمید خلیلی مدیر انتشارات شهید کاظمی در این مراسم، گفت: نوجوان بودیم که از مدرسه فرار میکردیم و به جبههها میرفتیم. آخرین باری که به این شیوه به جبهه رفتم با شهید کاظمی روبرو شدم. او من را نصیحت کرد که شما باید درس بخوانید و این رشادتها را به دیگران برسانید و امروز این توفیق در انتشارات شهید کاظمی نصیب ما شد که وصیت شهید کاظمی را اجرا کنیم.
وی افزود: در مورد این کتاب من فکر نمیکردم که با اقبال گسترده روبرو شوم. اما به این امید چاپ کردم که این قهرمانان در کتب درسی وارد شوند که دیگر شهید فهمیدهها از کتب درسی حذف نشوند.
*»ملاصلاح» شیرینتر از عسل بود.
اکبر خلیلی در بخش دیگری از این مراسم با اشاره به کتاب ملاصالح گفت: با این کتاب آنجا که شخصیت ملاصالح گریه کرد، گریه کردم. آنجا که خندید، خندیدم و آنجا که دلش گرفت، دلم گرفت. این کتاب شیرینتر از عسل بود به خصوص نویسندهای که قدم به قدم و لحظه به لحظه با این مرد بود و حق عدالت را به جا آورده بود. هر چند نتوانستم کتاب را تمام کنم.
وی افزود: تعجب میکنم چنین مردی وجود دارد که نماد بسیاری از ارزشهاست. این کتاب را پازلی میدانم که کتاب من زندهام بخش دوم آن است. آنچه که من را نسبت به نوشتن مطلبی درباره این کتاب ترغیب کرد، روح صادقی است که در این اثر دمیده شده است.
نویسنده کتاب «ترکههای درخت آلبالو» گفت: نویسنده توانای این کتاب کلمه به کلمه و نکته به نکته امانت را رعایت کرده است. آنهایی که با حقایق آشنا هستند میدانند در این کتاب چه حقایقی نوشته شده و تمام رنجها و سختیهای ملت ایران در آن جمع شده است. به عنوان نویسنده توصیهام این است که ای کاش دیالوگهای عربی کتاب به فارسی سلیس میآمد و ترجمه آن در پانوشت ذکر میشد.
* فریبی که عراقیها از «ملاصالح» خوردند.
ملاصالح قاری در این مراسم با اشاره به آیهای از قرآن کریم گفت: «خداوند از کسانی که ذره ای به او ایمان دارد دفاع میکند» و این سخن درستی است و من به تجربه دیدهام و میگویم. وقتی اسرا وارد اردوگاه شدند خواستند که اسرا بر اساس یگان نظامی به صف شوند می گفتند ارتشی سپاهی و بسیجی هرکدام یک طرف بایستند اما باور دارم که خدا به زبان من جاری کرد تا بگویم ارتشیها یک طرف بسیجی ها یک طرف و پاسدار هم که نداریم یکطرف؛ این از لطف خدا بود.
به گفته وی، امام(ره) بر گردن ما و امت اسلام حق دارد، او فرمود که راه قدس از کربلا میگذرد و ما امروز میبینیم که سپاه و نیروهای ایرانی در عراق هستند و وعده امام محقق خواهد شد.
ملاصالح قاری در ادامه با بیان اینکه با خود میگفتم اگر یکنفر این خاطرات را بخواند و هدایت شود و از عبرتهای آن استفاده کند برای بنده کافی است؛ افزود: خاطرات این کتاب را خانم غبیشی ذره ذره طی دو سال که به خانه ما آمد، گردآوری کرد تا این کتاب منتشر شود.
*ملاصالح از ستارههای آبادان است.
رضیه غبیشی نویسنده کتاب «ملاصالح» گفت: خدا را شاکرم که توفیق یافتم سرگذشت یکی از ستارههای شهرم را بنویسم، من خود از زخم خوردههای روزهای دفاع هستم و بعد از اتمام جنگ نیز پرستار همسر جانباز خود بودم.
وی افزود: شخصیت ملاصالح در انزوا بود و این شخصیت نورانی مخفی مانده بود، در واقع این کتاب چهارمین اثرم است و آنقدر که مردم تهران ملاصالح را میشناسند مردم آبادان او را نمیشناسند و باید اینجا گلایهای از مسئولان شهر خود داشته باشم که هیچ حمایتی از این قبیل کتابها نمی کنند هرچند من منتظر حمایت آنها نمیمانم و دست از نوشتن بر نمیدارم.
او با اشاره به شخصیت ملا صالح قاری بیان داشت: هرکس با ملاصالح برخورد کند به آرامش میرسد و این شخصیت باید معرفی میشد. ملاصالح چه باشد چه نباشد با این کتاب ماندگار خواهد شد.
*شخصیت ملاصالح شبیه شخصیت سیاوش است.
یوسف قوجق از نویسندگان کشورمان در این مراسم خاطرنشان کرد: برای ما که در منزل نشسته ایم و از آسایش و امنیت لذت میبریم این رزمندگان به گردن ما حق دارند و نوشتن چنین کتابهایی بازتابدهنده یک هزارم زحمتهای آنها در جبههها نیست.
وی با اشاره به این کتاب تصریح کرد: حین خواندن کتاب ملاصالح یاد داستان سیاوش پسر کیکاوس افتادم، سرنوشت ملاصالح بی شباهت به سیاوش نیست و اگر سودابه را عامل فتنه سیاوش بدانیم در ماجرای ملاصالح آن تیمسار عراقی نقش سودابه را ایفا میکند. اما میبینیم ملاصالح پس از آمدن به ایران از اتهامهای وارده برائت میجوید و جالب است که شخصیتی مانند شهید ابوترابی سند آزادی او را مینویسد.
قوجق در ادامه مطالب خود گفت: این اثر بخاطر لحن روان و سادهاش طیف مخاطبان وسیعی را در بر میگیرد این کتاب با خصوصیاتی که دارد میتواند مخاطب را به چالش بکشاند و قابلیت تبدیل شدن به رمان را دارد.
در بخشی از این مراسم امیرعلی شریفی از شعرای جوان کشور شعری را به ملاصالح قاری تقدیم کرد.
سخت است لبیکت فقط ورد زبان باشد
آن وقت نام هیاتت «رزمندگان» باشد
احساس یوسف را میان چاه میفهمی
نامت که در جاماندگان از کاروان باشد
سخت است غرق ادعا باشی به حدی که
جاماندنت هم بازی لفظ و لسان باشد
در کورهی هجران عیار یار میسنجند
باید کمی دوری برای امتحان باشد
عاشق اگر از کوی دلبر دور افتاده
بهتر که در پسکوچهای بی خانمان باشد
این سرنوشت شیعیان حیدر است اصلا
انگار باید در گلویت استخوان باشد
حالا که باران شهادت قسمت ما نیست
بگذار طوفان مصیبت بی امان باشد
یا جان سپردن از غمش یا مردن از داغش
باید یکی حسن ختام داستان باشد
بی آفتاب گنبد زینب در این دنیا
اصلا دلیلی نیست دیگر آسمان باشد
نود و چهارمین «عصرانه ادبی فارس» ویژه تجلیل از ملاصالح قاری با حضور چهرههایی چون محمدمهدی بهداروند، گلعلی بابایی، میثم نیلی، حمید داودآبادی، اکبر خلیلی، یوسف قوجق، محمدرضا اصلانی، محمدعلی گودینی، میثم رشیدی مهرآبادی، سید عارف علوی و ... روز یکشنبه مورخ 96/5/1 در خبرگزاری فارس برگزار شدیادداشت علی دارابی درباره کتاب ملاصالح : مطالعه کتاب «ملاصالح» را به جوانان توصیه میکنم.
به گزارش خبرگزاری فارس، علی دارابی از معاونین سازمان صدا و سیما در یادداشتی که در کانال تلگرامی خود منتشر کرد پیرامون کتاب «ملاصالح» نوشت:
«کتاب مُلّاصالح سرگذشت شگفت انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق است که به همت رضیه غبیشی از انتشارات شهید کاظمی در یازده فصل به رشته تحریر درآمده است. نویسنده در این یازده فصل به سرگذشت عجیب ملاصالح قاری میپردازد که در آبادان به دنیا آمده و زندانی سیاسی در دوران طاغوت، اسیر جنگی دوران دفاع مقدس در عراق و حتی پس از آزادی و بازگشت به ایران زندانی بوده است.
ملاصالح به عنوان زندانی سیاسی، 8 سال در زندانهای ساواک بود. پس از آن در دوران جنگ تحمیلی توسط نیروهای بعثی دستگیر شد و عراقیها که متوجه تسلط او بر زبان فارسی و عربی شدند، از وی به عنوان مترجم استفاده کردند. شهرت ملاصالح به خاطر دیداری بود که 23نفر از جوانان و نوجوانان با صدام داشتند و او در آن دیدار مترجم صدام بود. دیداری که در بسیاری از شبکههای جهانی پخش شد و مانور تبلیغاتی حزب بعث به شمار میرفت. او در نهایت پس از 4 سال در سال 1364 از سوی عراق همراه با 500 نفر دیگر آزاد شد.
ملاصالح قاری پس از آزادی و بازگشت به کشور، به اتهام خیانت و همکاری با بعثیها و شکنجه اسرا، مجددا روانه زندان شد. او بعد از 2سال به قید ضمانت آزاد گردید و در نهایت پس از بازگشت اسرا در سال 1369 با نامه مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی (سید آزادگان)، بیگناهیش اثبات شده و از وی رفع اتهام میشود.
«23 نفر و آن یکنفر» فیلمی تلویزیونی درباره ملاصالح است که به کارگردانی مهدی جعفری از شبکه چهارم سیما پخش شده است. ملاصالح خوب میداند سرنوشت پاسداران انقلاب اسلامی در همان بدوِ ورود و به محض شناسایی چوبه دار است و چارهای میاندیشد برای نجات پاسداران از مهلکه. زمان تقسیمبندی اسرا اعلام میکند: «بسیجیها یک طرف، ارتشیها هم یک طرف، پاسدار هم که نداریم یک طرف.» و این جمله پاسدار هم که نداریم، در همان ایام میان اسرا بسیار معروف شد.
خواندن این کتاب را که با نثری روان و بیانی شیوا و البته روایتی داستانی و شیرین قصه زندگی ملاصالح را بیان میکند، به همه عزیزان خصوصا جوانان توصیه میکنم.
هنرمند و نویسنده نام آشنا و متعهد کشورمان و دوست عزیز و اندیشمندم، حبیب احمدزاده نقش بسیار مهمى در رونمایی کتاب و همچنین نکوداشت ملاصالح در تهران و آبادان داشت که وظیفه خود میدانم از حبیب عزیز صمیمانه تشکر کنم. همکاران خوبم در صدا و سیماى آبادان مقدمات تولید مستند ملاصالح را فراهم کردهاند که از آنان نیز ممنونم.
ملاصالح
روایت پرشوری است از زندگی و خاطرات آزاده سرافراز، ملاصالح قاری که در سه دوره تاریخ انقلاب اسلامی ، اسیر و زندانی می گردد. یک بار قبل از انقلاب که در پی مبارزات سیاسی، ساواک او را به دام می اندازند. بار دوم در دوران دفاع مقدس در مأموریتی برون مرزی، اسیر رژیم بعث عراق می شود و سرانجام پس از آزادی و بازگشت به میهن، توسط اطلاعات دستگیر و به جرم خیانت به وطن محاکمه می گردد. آری ملاصالح مردی از تبار عشق، پرنده ای اسیر و زخم خورده که مونس پرستوهای اسیر قفس دشمن بود، همدمی در سایه و مردی صبور و بی ادعا که شکرگزار الطاف خفیه خدا بوده و است. او ستاره درخشان شهر آبادان و همیشه در تاریخ حماسه ها خواهد درخشید.
برشی از کتاب:
فؤاد سلسبیل به مرکز حزب خلق عرب رفته بود و به دوستانش اطلاع داده بود که چه نشستهاید که ملاصالح در دست ما اسیر شده. برویم او را تحویل بگیریم و تخلیه اطلاعات و بعد هم اعدام کنیم تا درس عبرتی برای عربهایی شود که با فارسها همکاری میکنند. آن روز در مرکز حزب خلق عرب، برای به دام افتادنم جشن گرفتند.
مأموران مستقر در اردوگاه باخبر بودند شخصی با اسیران آمده که در استخبارات مترجم و دوست تیمسار عزاوی، مشاور عالی سیدالرئیس صدام حسین است و حتی تا دیدار با صدام هم پیش رفته. همه دلشان میخواست من را ببینند.
...صدای بازجو در گوشم میپیچید:
-آقای قاری! شما متهم به همکاری با رژیم بعثی صدام بر ضد اسرا که باعث شکنجه و تنبیه آنها شده، و همچنین جاسوسی به نفع دشمن هستید... .