کتاب جاده بهشتیان، حاصل تجارب و خاطرات نویسنده کتاب در مناطق عملیاتی کردستان است. نصرت الله محمودزاده، با استقرار در قرارگاه حمزه سیدالشهداء و هماهنگی با گردان های مهندسی جهاد، چهار عملیات مرتبط با هم را طی ده ماه حضور در دل عملیات، از فروردین تا بهمن66 دنبال کرده است. بیشترین توجه ایشان در این عملیات، ثبت خطرات و خاطرات سنگرسازان بی سنگر بود. حضور در خطوط مقدم در شبهای عملیات، عاملی شد که بتواند وقایع را با تمام وجود لمس کند و کتاب «جاده بهشتیان» را در همان حال و هوا و در صحنه نبرد و در چهار فصل: تپه جهاد (عملیات کربلای 10)، جاده بهشتیان (عملیات نصر4)، جاده بسیجیان (عملیات نصر8)، گذرگاه رمضان (عملیات بیت المقدس2) تدوین نماید.
برشی از کتاب:
هوای سرد کوهستان در کنار رودخانه، سوز بیشتری میگرفت و حالا سرما تا مغز استخوان نفوذ میکرد. با این وجود، نگاه کنجکاو بسیجیها به نوک قلة قمیش دوخته شده بود. آن قله پر از برف، انتظارشان را میکشید. اگر چه مسافتی را که باید طی میکردند، به چند کیلومتر میرسید، اما اگر بیش از این در تصرف قله تأخیر میکردند، ممکن بود محورهای دیگر عملیات بیت المقدس2، با مشکلات زیادی روبرو شود... بسیجی به اولین سنگر عراقیها رسیده بود. حالا دیگر میتوانست صحنهی نبرد روی قله را بهتر ببیند و دلیل تشنگی رزمندگان را لمس کند. چند نفر به او نزدیک شدند و پرسیدند: «تا رودخانه خیلی راه داریم؟» مانده بود که چه بگوید! دلش نمیآمد بگوید که هنوز خیلی مانده تا به رودخانه برسند. یکی دیگر پرسید: «جهادیها جاده را تا کجا رساندند؟» پاسخ این سؤال از اولی هم مشکلتر بود. چه طور میتوانست به آنها بگوید...
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است