معرفی اثر:
هدف از جمعآوری این مجموعه، صرفاً ارائهی نمونههای عملی و بیرون آوردن مطالب غامض تربیتی و سوق دادن آن به سمتی قابل فهم و عملیاتی بوده که محدودیت نمونهها موجب نگردیده که از اصل هدف چشمپوشی شود.
باشد که این مجموعه، سرآغاز یک حرکت نو در زمینهی تربیت دینی ریشهدار در وحی و متن دین باشد و راه را برای کسانی که قصد فعالیت در این زمینه را دارند، هموار کند.
استاد علی صفایی، تربیت و سازندگی را مهمترین و بزرگترین مسئولیت انسان بر میشمارند و در مهمترین اثر تربیتی خود به نام «مسئولیت و سازندگی» میگویند: «مسألهی تربیت و سازندگی بزرگترین مسئولیت ما در این قرن وحشی است.
این اولین مسأله است، زیرا هر بقّالی، بنّایی، نجّاری، طبیبی و مهندسی باید قبلاً تربیت شود و نه تنها تربیت که مربی دیگران هم باشد.»
گاهی آدمی به خاطر چند ساعت گرسنگی از هدف دست شسته و یا به خاطر یک ذلت در برخورد، از عزت همیشه فاصله گرفته است.
آدمی تا در بحران است و از داخل نگاه میکند، خیال میکند که راهی نیست و امکانی نیست. ولی آنجا که پس از نجات و یا از بالا به مسأله نگاه میکند، میبیند با دو ساعت تحمل، دو روز گرسنگی، به فرصتهای مطلوب راه مییافت و رنج و محرومیت به پایان میرسید. آدمی با شتاب، با توقع زیاد، با تحمل ناچیز، ظرفیتش و در نتیجه، ظرافتش را از دست میدهد و چه بسا از راههای موجود غافل میشود و در بنبست میماند.
استاد صفایی با این رویکرد، عمر گرانمایه خود را صرف تربیت و مهرهسازی نمودند و در نیل به این هدف والا علاوه بر فعالیتهای گسترده خود، آثار بسیار گرانبهایی را به رشته تحریر درآوردهاند تا راه را بر تمامی آنها که به ضرورت این مهم رسیدهاند، هموار سازند. از آن جا که فهم آثار تربیتی ایشان بدون ارائهی نمونهها و راهکارها، دیرهضم و دشوار است، نویسنده جهت تسهیل این امر، با نمونهنگاری در نظام و سیره تربیتی ایشان، به پاسخگویی عملی و هرچه روشنتر شدن نکاتی که استاد در آثار خود به آنها پرداختهاند، پرداخته است.
برشی از کتاب:
او که هرگز با چنین شخصیتهایی، آن هم در خانهی یک عالم مواجه نشده بود، پرسید: حاج آقا! این آدمها دور و بر شما چهکار میکنند؟ چرا اینجور آدمها را اطراف خودتان جمع کردید تا شخصیتتان خیلی جاها زیر سؤال برود؟
شیخ لبخندی زد و پاسخ داد: مگر غیر از این است که رسول مکرم اسلام(ص) از دل همین آدمها، سلمانها و ابوذرها را بیرون میکشیدند و تربیت میکردند؟ و مگر غیر از این است که رسالت اصلی ما هم تربیت همین آدمهاست؟ تو غیر از این فکر میکنی؟!
با لحن ظنزآمیزی گفت: خودتان دارید میگویید سلمان و ابوذر! یعنی از اینها سلمان و ابوذری هم در میآید؟!
شیخ ابروهایش را گره کرد و گفت: اگر یک پزشک بالای مطبش بزند ورود افراد مریض ممنوع، خودش مریض است و نیاز به مداوا دارد. تو که از من توقع نداری یک چنین جمله ای را قاب بگیرم و بزنم بالای در خانه ام.... .
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است