ردپای نور 3/ سیری در سیره تربیتی استادعلی صفائی(عین.صاد)
مربی بیدار از تمام فسادهایی که در جامعه میگذرد، کودک را آگاه میکند و در ضمن داستانها، راه مبارزه و کنار آمدن و یا حتی استفاده کردن و بهره گرفتن را به کودک میآموزد.
به جای آن که کودک را محبوس کند و از میکروبها دور نگه دارد، او را واکسن میزند و آماده میکند و با میکروبها تماس میدهد و در تمام مراحل، خود ناظر و مراقب است، آن هم نه از نزدیک که با استقلال کودک برخورد کند و شخصیت او را مانند درخت بار بیاورد؛ بلکه از دور و با واسطه نظارت مینماید و کمکهای لازم را در ضمن داستانها و یا به واسطه نفرات آگاه به کودک میرساند.
همانطور که عرض شد، باید در روح کودک نسبت به زشتیها و آلودگیها، وازدگی ایجاد کرد، نه تشنگی و کنجکاوی بیشتر.
حبس و دور نگاه داشتن و فاصله انداختن از یک مسأله کودک را تشنه و کنجکاو و لجوج بار میآورد، اما وازدگی، کودک را میسازد و جلو میآورد و با تجربه و آگاه مینماید.
میتوانید با مطالعه این اثر به این مهم در مورد تربیت کودک، در سیره تربیتی استاد علی صفایی (عین.صاد) نائل آیید.
برشی از کتاب:
آن روزها همه جا پر بود از تبلیغات فرزند کمتر، زندگی بهتر. از رادیو و تلویزیون گرفته تا تابلوهایی که در خیابانها و بیمارستانها خودنمایی میکرد، همه و همه در حال ترویج همین فرهنگ بودند. مدتها با خودم فکر میکردم که آیا زیر بنای این حرف درست است یا نه؟...
کنار ورودی بادگیر نشسته بودم که حاج آقای صفایی در حالی که هادی را بغل گرفته بودند، وارد شده و پس از احوالپرسی، به بازی با او پرداختند. در همین حال از شیخ پرسیدم: «ببخشید حاج آقا! بالاخره فرزند کمتر زندگی بهتر، یا فرزند بیشتر زندگی بهتر؟!»
حاج شیخ در حالی که بازی با فرزندش را ادامه میداد، لحظاتی آرام گرفت و گفت: «اگه بتونی از پس تربیتشون بربیای، دهتاش هم کمه، اما اگه نتونی، یکیش هم زیاده».
ردپای نور 2/ سیری در سیره تربیتی استادعلی صفائی(عین.صاد)
معرفی اثر:
معرفی کتاب:
ما خیال میکنیم که اگر زندگی، یک زندگی بی دردسر و بدون درگیری باشد، یک زندگی مناسبی است، در حالی که آنچه که مطلوب است؛ آنچه که به آدمها تکامل میدهد و آنها را رشد میدهد و بهرهمند میکند، این است که در هر برخوردی بیاموزیم که چگونه موضعگیری کنیم و در هر موقعیتی چگونه با مسائل روبهرو شویم.
اینجاست که دیگر آدم دنبال یک زندگی بیدغدغه و بیدرگیری نیست. برایش این مسئله است که با هر درگیری و با هر گرفتاری چه باید بکند. از مشکل فرار نمیکند، بین خودش و مشکلات هم حائلی را قرار نمیدهد، بلکه میکوشد از مشکلاتی که برایش شکل میگیرد بهرهمند شود؛ یعنی از مشکلات، بهرهمندی به دست بیاورد.
با مطالعه این کتاب، بهرهمندی و موضعگیری صحیح در مقابل مشکلات را از نگاه استاد صفایی میآموزیم.
برشی از کتاب:
بیشتر آنچه که بدی و مشکل ازدواج قلمداد میشود، مثل سختیها و برخوردها و توقعها و انتظارها و درگیریها و گرفتاریها، درواقع همین بدیها، خوبیها و میوههای خوب ازدواج هستند. این آدمی است که باید از حادثهها، از برخوردها و از درگیریها بیاموزد و از آنچه که آموخت، راهش را مشخص نماید و بر حماقت و اشتباه خود پافشاری نداشته باشد. آدمی میتواند حتی از بنبستها بیاموزد که راه کجاست و چگونه باید بازگشت... .
ردپای نور 1/ سیری در سیره تربیتی استادعلی صفائی(عین.صاد)
معرفی اثر:
هدف از جمعآوری این مجموعه، صرفاً ارائهی نمونههای عملی و بیرون آوردن مطالب غامض تربیتی و سوق دادن آن به سمتی قابل فهم و عملیاتی بوده که محدودیت نمونهها موجب نگردیده که از اصل هدف چشمپوشی شود.
باشد که این مجموعه، سرآغاز یک حرکت نو در زمینهی تربیت دینی ریشهدار در وحی و متن دین باشد و راه را برای کسانی که قصد فعالیت در این زمینه را دارند، هموار کند.
استاد علی صفایی، تربیت و سازندگی را مهمترین و بزرگترین مسئولیت انسان بر میشمارند و در مهمترین اثر تربیتی خود به نام «مسئولیت و سازندگی» میگویند: «مسألهی تربیت و سازندگی بزرگترین مسئولیت ما در این قرن وحشی است.
این اولین مسأله است، زیرا هر بقّالی، بنّایی، نجّاری، طبیبی و مهندسی باید قبلاً تربیت شود و نه تنها تربیت که مربی دیگران هم باشد.»
گاهی آدمی به خاطر چند ساعت گرسنگی از هدف دست شسته و یا به خاطر یک ذلت در برخورد، از عزت همیشه فاصله گرفته است.
آدمی تا در بحران است و از داخل نگاه میکند، خیال میکند که راهی نیست و امکانی نیست. ولی آنجا که پس از نجات و یا از بالا به مسأله نگاه میکند، میبیند با دو ساعت تحمل، دو روز گرسنگی، به فرصتهای مطلوب راه مییافت و رنج و محرومیت به پایان میرسید. آدمی با شتاب، با توقع زیاد، با تحمل ناچیز، ظرفیتش و در نتیجه، ظرافتش را از دست میدهد و چه بسا از راههای موجود غافل میشود و در بنبست میماند.
استاد صفایی با این رویکرد، عمر گرانمایه خود را صرف تربیت و مهرهسازی نمودند و در نیل به این هدف والا علاوه بر فعالیتهای گسترده خود، آثار بسیار گرانبهایی را به رشته تحریر درآوردهاند تا راه را بر تمامی آنها که به ضرورت این مهم رسیدهاند، هموار سازند. از آن جا که فهم آثار تربیتی ایشان بدون ارائهی نمونهها و راهکارها، دیرهضم و دشوار است، نویسنده جهت تسهیل این امر، با نمونهنگاری در نظام و سیره تربیتی ایشان، به پاسخگویی عملی و هرچه روشنتر شدن نکاتی که استاد در آثار خود به آنها پرداختهاند، پرداخته است.
برشی از کتاب:
او که هرگز با چنین شخصیتهایی، آن هم در خانهی یک عالم مواجه نشده بود، پرسید: حاج آقا! این آدمها دور و بر شما چهکار میکنند؟ چرا اینجور آدمها را اطراف خودتان جمع کردید تا شخصیتتان خیلی جاها زیر سؤال برود؟
شیخ لبخندی زد و پاسخ داد: مگر غیر از این است که رسول مکرم اسلام(ص) از دل همین آدمها، سلمانها و ابوذرها را بیرون میکشیدند و تربیت میکردند؟ و مگر غیر از این است که رسالت اصلی ما هم تربیت همین آدمهاست؟ تو غیر از این فکر میکنی؟!
با لحن ظنزآمیزی گفت: خودتان دارید میگویید سلمان و ابوذر! یعنی از اینها سلمان و ابوذری هم در میآید؟!
شیخ ابروهایش را گره کرد و گفت: اگر یک پزشک بالای مطبش بزند ورود افراد مریض ممنوع، خودش مریض است و نیاز به مداوا دارد. تو که از من توقع نداری یک چنین جمله ای را قاب بگیرم و بزنم بالای در خانه ام.... .