مربی بیدار از تمام فسادهایی که در جامعه میگذرد، کودک را آگاه میکند و در ضمن داستانها، راه مبارزه و کنار آمدن و یا حتی استفاده کردن و بهره گرفتن را به کودک میآموزد.
به جای آن که کودک را محبوس کند و از میکروبها دور نگه دارد، او را واکسن میزند و آماده میکند و با میکروبها تماس میدهد و در تمام مراحل، خود ناظر و مراقب است، آن هم نه از نزدیک که با استقلال کودک برخورد کند و شخصیت او را مانند درخت بار بیاورد؛ بلکه از دور و با واسطه نظارت مینماید و کمکهای لازم را در ضمن داستانها و یا به واسطه نفرات آگاه به کودک میرساند.
همانطور که عرض شد، باید در روح کودک نسبت به زشتیها و آلودگیها، وازدگی ایجاد کرد، نه تشنگی و کنجکاوی بیشتر.
حبس و دور نگاه داشتن و فاصله انداختن از یک مسأله کودک را تشنه و کنجکاو و لجوج بار میآورد، اما وازدگی، کودک را میسازد و جلو میآورد و با تجربه و آگاه مینماید.
میتوانید با مطالعه این اثر به این مهم در مورد تربیت کودک، در سیره تربیتی استاد علی صفایی (عین.صاد) نائل آیید.
برشی از کتاب:
آن روزها همه جا پر بود از تبلیغات فرزند کمتر، زندگی بهتر. از رادیو و تلویزیون گرفته تا تابلوهایی که در خیابانها و بیمارستانها خودنمایی میکرد، همه و همه در حال ترویج همین فرهنگ بودند. مدتها با خودم فکر میکردم که آیا زیر بنای این حرف درست است یا نه؟...
کنار ورودی بادگیر نشسته بودم که حاج آقای صفایی در حالی که هادی را بغل گرفته بودند، وارد شده و پس از احوالپرسی، به بازی با او پرداختند. در همین حال از شیخ پرسیدم: «ببخشید حاج آقا! بالاخره فرزند کمتر زندگی بهتر، یا فرزند بیشتر زندگی بهتر؟!»
حاج شیخ در حالی که بازی با فرزندش را ادامه میداد، لحظاتی آرام گرفت و گفت: «اگه بتونی از پس تربیتشون بربیای، دهتاش هم کمه، اما اگه نتونی، یکیش هم زیاده».
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است