۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۸:۳۴
شهید گمنام ۰ نظر اشتراک گذاری

نهالهای برومند

نهالهای برومند
تولیدات انتشارات

پدیدآورنده: سیدحسن منتظرین
نوبت چاپ: اول/ 1397
قیمت: 30000 تومان
معرفی اثر:

نهال‌های برومند بیانگر تعهد بر فرهنگ دینی و وفاداری به آرمان­های عقیدتی برجستگانی است که تا پای جان بر آن ایستادگی ­کردند.

نهال‌های برومند به تبیین نقش اراده و ایمان در پایمردی و ایستادگی بر اعتقادات و عبور از سختی­های شکنندة اسارت در چنگال شقی­ترین موجودات می­پردازد. از تأثیر نیروی ایمان و اعتقاد در رهایی از دام­های متنوع دشمن شیطان صفت می­گوید که تلخی ­های مرگ­بار اسارت را به لحظات شیرین زندگی جوانان عاشورایی تبدیل نمود. و از مرارت­های جان‌کاه اسارت می­گوید که در کنار آن صحنه­های زیبایی آفریده ­شد که مولود پیروی از فرهنگ الهی و غنی اهل­بیت علیهم‌السلام است.

اسارت آزادگان، ادامة رشادت­های رزمندگانی است که برای اعتلای کلمة توحید در کوران هشت سال دفاع مقدس درخشیدند و نهال‌های برومند که مستند به خاطرات آزادگان سربلند است، تداوم کتاب هنر اهل­بیت علیهم‌السلام است که صبر و استقامت مردان خدا را در اردوگاه­های مخوف بعثی تبیین می­نماید.

برشی از کتاب:

*در کنار مرارت‌های جانکاه اسارت، صحنه‌های زیبایی آفریده می‌شد که مولود پیروی از فرهنگ الهی و غنی اهل‌بیت(ع)  است. جایگاه رفیع این برجستگی‌ها در محیط مرگبار اسارت، ارزش و منزلت والاتری داشتند. گذران روزهای زندگی با کم‌ترین امکانات برای سال‌های طولانی که فقط انسان را از مرگ می‌رهانید، کار دشواری است که حقیقتاً در فهم امثال ما نمی‌گنجد. وقتی در حصار محرومیت‌های بی‌شمار توأم با زجر و شکنجه، جوانی از کم‌ترین بهره‌ی دنیایی‌اش بگذرد و دیگری را بر خود ترجیح دهد، چگونه می‌توان به ارزش کار او پی برد. جز آن‌که به کلام الهی بیندیشیم که: «... وَ یُؤْثِرُونَ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ اینان تربیت یافتگان مکتبی هستند که در وصف مربیان آن خدای متعال فرمود: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً».

*یکی از درجه‌دارهای عراقی به علت شکنجه‌هایی که می‌کرد، بین بچه‌ها به على تهرانی؛ یعنی نام شکنجه‌گر ساواک که ابتدای انقلاب اعدام شد، معروف شده بود.

او اول با مهربانی سراغ بچه‌ها می‌آمد و می‌پرسید: «کجای بدنت مجروح شده؟»

بچه‌ها هم که فکر می‌کردند سوال او از روی دلسوزی است، محل مجروحیتشان را نشان می‌دادند.

اما آن بی‌رحم با چکمه، لگد محکمی به محل زخم می‌زد. یا با اسلحه‌اش محکم به محل جراحت می‌کوبید.
گاهی هم مشابه این اتفاق در بیمارستان می‌افتاد.

مثلا پزشک دستور عکسبرداری می‌داد. مأموران هم بچه‌ها را به زیرزمین می‌بردند و به شدت کتک می‌زدند.
یکی از بچه‌های اصفهان به نام آقای فروغی را در بیمارستان چنان زدند که هم دستش شکست، و هم چشمش نابینا شد.





نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی