۲۸ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۵۲
نشر موسسه شهید کاظمی ۰ نظر اشتراک گذاری

کتابی که در پنج ماه به چاپ پنجم رسید

کتابی که در پنج ماه به چاپ پنجم رسید
تازه های خبری

کتابی که در پنج ماه به چاپ پنجم رسید...
رفیقی که خواست و شهید شد، رفیقی که نخواست و ماند!/ نگاه به دفاع مقدس از پنجره رفاقت دو رزمنده نوجوان

اگر کتاب «از معراج برگشتگان» حمید داودآبادی را با دقت خوانده باشید، حتما نام مصطفی کاظم زاده در ذهنتان باقی مانده است و آن را در گوشه حافظه‌تان می‌توانید پیدا کنید. او رفیق صمیمی داودآبادی بود که اتفاقا قسمت مربوط به خاطرات نویسنده کتاب و او از بخشهای جذاب کتاب شده بود.

همین جذابیت و مورد توجه واقع شدن هم باعث شد تا داودآبادی به فکر این بیفتد که خاطراتش با شهید کاظم‌زاده را در قالب کتابی مجزا سر و سامان دهد. کتابی که عنوان «دیدم که جانم می‌رود» نام گرفت و رسیدن آن به چاپ پنجم طی پنج ماه نشان داد که ماجراهای این رفاقت سه ساله ظرفیت بالایی برای دیده و خوانده شدن داشته است.

مصطفی و حمید در سال 58 با هم آشنا می‌شوند و این رفاقت تا 22 مهر سال 61 ادامه پیدا میکند. آنها با آن سن و سال کم در چادر وحدت جلوی دانشگاه تهران با منافقین بحث می‌کنند، با هم به هر طریقی شده رضایت خانواده‌ها را برای رفتن به جبهه جلب می‌کنند، با هم در گیلان غرب همسنگر می‌شوند و با هم... نه، دیگر با هم نه؛ اینبار مصطفی شهید می‌شود و حمید می‌ماند. ساعت شانزده و چهل و پنج دقیقه‌ی روز 22 مهرماه سال 61 در سومار.

http://rajanews.com/Detail.asp?id=150067#msg


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی