این کتاب شامل 10 داستان و محوریت نیمی از این مجموعه که طی سه سال و به صورت پراکنده نوشته شده، دفاع مقدس و انقلاب است، اما مستقیم به جنگ اشارهای ندارد و اغلب داستانهای آن حول موضوع زنان است و نگاه نویسنده به مسئله زنان و موضوعات اجتماعی در این مجموعه در خور توجه است؛ هرچند نقدهایی بر آن وارد است، اما چنین جسارتی در یک نویسنده جوان ستودنی است. داستانهایی که علاوه بر نشان دادن مظلومیت زنان، از خودگذشتگی آنها در زندگی را نیز به تصویر میکشد.
برشی از کتاب:
برای عبور از سراشیبی روستا، مجبور بودیم از بامی به بام دیگر بپریم. با اعتماد به دستان پر قدرت شاهو می پریدم و عبای خان بابا هم مثل چتر پر از هوا می شود و فرودم را سبک تر می کرد. به دشت که رسیدیم، نفسم تنگ شده بود. بدن خیس از عرقم در برخورد با باد و برف می سوخت. کومله ها آن قدر نزدیک بودند که حتی اگر ردپایمان روی برف نمانده بود هم راحت پیدایمان می کردند. سه نفر بودند. و هر سه لباس کردی پوشیده بودند و اورکت خاکی. درست مثل شاهو... فقط تیرهوایی خالی می کردند و فریاد می زدند: بووس... بووسین... شاهو را زنده می خواستند. من را هم ... و حتما همان دختر توی عکس را هم. و گرنه مرد مسلح به جای تعقیب دختر، چند تیر به سوی دختر شلیک می کرد و تمام... .
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است