زندگینامه «آخرین نخستوزیر» در راه نمایشگاه کتاب
کتاب «آخرین نخست وزیر» جلد اول از زندگی و زمانه میرحسین موسوی از
1320 تا 1368 به قلم جواد موگویی در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد.
این کتاب که در واقع نگاهی به زندگی میرحسین موسوی که آخرین نخست وزیر در جمهوری اسلامی است، بوده و در آن نگارنده نگاهی به سیر زندگی او از 1320 تا 1368 انداخته است.
بنا بر اعلام مولف «آخرین نخست وزیر»، این کتاب قرار است از سوی نشر شهید کاظمی ناشر برگزیده سال منتشر و در نمایشگاه کتاب به مخاطبان ارائه شود.
پیش از این از جواد موگویی کتاب «اسرار آیت» نگاهی به زندگی شهید سید حسن آیت از سوی نشر حکمت اشراق منتشر شده بود، که توجه بسیاری را به خود جلب کرده بود.
نفوذ
خط قرمز
بررسی مستند نقض خطوط قرمز در توافق وین و متن فرجام. بهترین محک برای ارزیابی میزان موفقیت مذاکرات هستهای و متن برجام، بررسی میزان انطباق آن با خطوط قرمز تعیین شده از سوی رهبر معظم انقلاب است.
رهبر معظم انقلاب حدود 20 خط قرمز برای مذاکرهکنندگان تعیین فرمودند که در این اثر به بررسی 9 مورد از این خطوط قرمز و نقض آنها در برجام پرداخته شده است. این موارد از مواردی هستند که خطوط قرمز مشخص شده از سوی ایشان نقض گردیدهاند.
برشی از کتاب:
بنده در جزییات مذاکره دخالتی نکردم، باز هم نمیکنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوبهای مهم و خط قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفتهام...؛ اینکه حالا گفته بشود که جزییات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست؛ البته بنده احساس مسئولیت میکنم، نسبت به این مسئله به هیچ وجه بیتفاوت نیستم (بیانات در دیدار با مداحان/20فروردین1394).
عاقلتر شده ام
روایت سفری است به دل یک روستا از توابع شهر هویزه در استان خوزستان برای رفع مشکلاتی چند؛ مشکلاتی که باقی ماندنشان مانند زخم کهنه میماند! برای رفع یک درد از زندگی یک روستا. سفر بیست روزه یک نویسنده با عده ای از دانشجویان اردوهای جهادی؛ اتفاقات ریز و درشتی که بر این گروه جهادی گذشته است. از حملات سگها و پشهها گرفته تا مبارزه با گرما، ساختن مسجد، خانه، درمان بیماران و رنگ زدن مدرسه.
این سفرنامه نگاهی است به اردوهای جهادی از نگاه نویسندهای نیمه روشنفکر! نویسنده نیمه روشنفکر میکوشد در آنچه میبیند تردید کند و مورد پرسش قرار دهد؛ پرسشهای عاقلانه. نویسنده خود در فصل آخر این سیاهه آورده است که این نوشته یک پا در تخیل دارد و یک پا و دست در واقعیت. بیشتر این نوشته واقعیت است و کمتر آن برآمده از ذهن نگارنده.
این سفرنامه از جنس سفرنامههای ناصرخسرو و مارکوپلو و حتی داستان سیستان نیست که برایش واکاوی مکان و آدمها و رفتارها و گفتارها اصل باشد. حتی واکاوی سفرهای جهادی هم در دستور کار نیست. روایت سفری است که درون یک نویسنده در جریان است.
برشی از کتاب:
تا نیمههای شب، بچهها از آخ و اوخ نخوابیدند. من که تصمیم گرفتم پتو سرم بکشم.گرما را میشود کاری کرد، اما نیش پشهها را نه! از وسایل خنککنندۀ جناب ابو حامد هم در آن شب خبری نبود. این را گذاشتیم به پای این که هنوز کار جهادی شروع نشده است.
اثر پشهها صبح روی بدن همه مشخص بود، حتی خود من. مجتبی که گویا تیتیشمامانیتر از ما بود، صورتش بد ورم کرده بود. بچهها با دیدن او جلوی خندهشان را میگرفتند. به دکتر گفتم: «دکترجان! کار جهادی شما شروع شد.»
همنشین گل
هلی برن از پشت میز
این کتاب در دوازده فصل با محوریت قراردادن مواضع و تحلیلهای رسمیِ مقامات، اندیشکدهها و نهادهای تصمیمساز در کشور آمریکا، به دنبال روشن نمودن انگیزههای اساسی کاخ سفید از پیگیری گفتوگوهای هستهای با جمهوری اسلامی ایران میباشد.
در مقدمه این کتاب آمده است:
یکی از مقاطع پرمحتوای تاریخ انقلاب اسلامی، روند تعاملات آن با دنیای غرب در مسئله هستهای بوده است. بیشک طرف اصلی جمهوری اسلامی در این مناقشه تاریخی، دستگاه حاکمه ایالات متحده آمریکا میباشد. کشوری که داعیه رهبری همه تحولات کره خاکی را در سر دارد، چه ظرفیت ویژهای در بستر گفتگوهای هستهای با ایران یافته است که با چنین قوّت و دقّتی پیگیر در به نتیجه رساندن این مذاکرات میباشد؟ مسیر توافقات صورت گرفته چگونه زمینه مدیریت جمهوری اسلامی توسط حاکمیت آمریکا را فراهم خواهد آورد؟ چه ابعادی از سیاستهای جمهوری اسلامی در جریان مذاکرات هستهای مورد چالش قرار گرفته است؟ توافق هستهای با چه سازوکاری مقدمات لازم برای ورود مقامات کاخ سفید به فضای تصمیمسازی ایران را فراهم خواهد آورد؟
اینها پرسشهایی است که این کتاب با محوریت قراردادن مواضع و تحلیلهای رسمیِ مقامات، اندیشکدهها و نهادهای تصمیمساز در کشور آمریکا، به دنبال پاسخهایی روشن برای آنها میباشد. پرداختن به این اهداف و انگیزهها موضوعی است که در سالهای گذشته از چشم نخبگان و تحلیلگران عزیز کشورمان به دور مانده است، لذا جهت روشن نمودن چراغی در این مسیر، کتاب حاضر تهیه و تدوین گردیده است.
برشی از کتاب:
یکی از مقاطع پرمحتوای تاریخ انقلاب اسلامی، روند تعاملات آن با دنیای غرب در مسئله هستهای بوده است. بیشک طرف اصلی جمهوری اسلامی در این مناقشه تاریخی، دستگاه حکم ایالات متحده آمریکا میباشد. کشوری که داعیه رهبری همه تحولات کره خاکی را در سر دارد، چه ظرفیت ویژهای در بستر مذاکرات هستهای با ایران یافته است که با چنین قوت و دقتی پیگیر در به سرانجام رساندن آن میباشد؟ این پرسشی است که کتاب حاضر بهدنبال روشن نمودن ابعاد آن است.
نشانه
نویسنده کتاب درباره این کتاب اینگونه گفته است:«در این کتاب، قصدی برای نقل تاریخ و خاطرات شفاهی نداشتهام. فقط در جستجوی خاطراتی مستند و خاص بودهام که در سینهی سه تن از یادگاران این جبهه است.
بخش عمدهی این کتاب، ماجراهایی است که محمد احمدیان طی چند جلسه مصاحبه در موضوعات و مباحث تفحص و جنگ برایم روایت کرده است.
بخش دیگری از آن هم چند روایت از دوست عزیزم، حمید هادیپور است و بخشی از آن نیز چند قصهی کوتاه از گفتوگویم با حاجرحیم صارمی است.
متن این هر سه گفتوگو بسیار بیشتر از حجم این کتاب است و در اینجا تنها آن بخشها و قصههایی را آوردهام که میخواهد به ما نشان دهد پیرامون ما خبرهایی است که برای دیدنشان، چشمها را باید شست و جور دیگر باید دید».
برشی از کتاب:
برای بچههای تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشدهی خود میگردند، هیچ لحظهای زیباتر از لحظهی کشف پیکر مطهر شهید نیست؛
اما زیباتر از آن، لحظهای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه، پلاکی بدرخشد.
در طلاییه وقتی زمین را میشکافتیم، پیکر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور، اما کوچک بود؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده میکنند. برگهای دفتر به دلیل گِلگرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمیشد.
آن را پاک کردم.
به سختی بازش کردم.
بالای اولین صفحهاش نوشته بود: «عمه بیا گم شده پیدا شده!»
داعش از کاشت تا برداشت
عقب نشینی ممنوع
در این مقال سعی داریم به بررسی نظرات مقام معظم رهبری درباره مذاکرات هستهای دولت یازدهم (ازمرداد92 تا فروردین94) پرداخته و دستاوردهای آن را از نگاه ایشان بررسی نماییم. مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند که نظرات خویش را در بیانات عمومی مطرح مینمایند و موضع صریح ایشان را میتوان در همین بیانات پیدا نمود. در این راستا با تحلیل فرمایشات ایشان در دوره دولت یازدهم، ابعاد مختلف این مذاکرات را در نگاه معظم له بررسی مینماییم تا همگان با عمق نگاه ایشان در مورد این مذاکرات آشنا گردند.
برشی از کتاب:
بنده اصرار دارم بر حمایت از مسئولانی که اجرای کار برعهدهشان است، از همهی دولتها بنده حمایت میکنم، از مسئولان (مسئولان داخلی، مسئولان خارجی) حمایت میکنم و وظیفهی ما است. من خودم مسئول اجرایی بودهام، وسط میدان بودهام، سنگینی کار و سختی کار ادارهی کشور کار سختی است. لذا اینها به کمک احتیاج دارند، من هم کمکشان میکنم، حمایتشان میکنم؛ این یک طرف قضیه است که قطعی است. از آن طرف اصرار دارم بر تثبیت حقوق ملت ایران، از جمله مسئلهی حقوق هستهای؛ اصرار داریم بر اینکه از حقوق ملت ایران یک قدم عقبنشینی نباید بشود. (بیانات در دیدار فرماندهان بسیج/29ابان1392)
دیدم که جانم میرود
معرفی اثر:
حمید داودآبادی و شهید مصطفی کاظمزاده در سال 58 با هم آشنا میشوند و این رفاقت تا 22 مهر61 ادامه پیدا میکند. آنها با آن سن و سال کم در چادر وحدت جلوی دانشگاه تهران با منافقین بحث میکنند، با هم به هر طریقی شده رضایت خانوادهها را برای رفتن به جبهه جلب میکنند، با هم در گیلان غرب همسنگر میشوند و با هم… نه، دیگر با هم نه؛ این بار مصطفی شهید میشود و حمید میماند.
در این کتاب به دفاع مقدس از منظر رفاقت پاک، صادقانه و بیآلایش دو نوجوان رزمنده نگاه شده و همین هم کتاب را خواندنی کرده است. البته لابهلای صفحات کتاب روایتهایی هم از دفاع مقدس ارائه میشود که گاهاً میتواند خواننده را میخکوب کند و احساسات او را به غلیان درآورد و همینها این کتاب را شایسته تقدیر کتاب سال دفاع مقدس نمود.
برشی از کتاب:
چه کار باید میکردم؟ اصلاً چه کار میتوانستم بکنم؟ مصطفی داشت میرفت؛ تنهای تنها. من اما نمیخواستم بروم. اصلاً اهل رفتن نبودم. نه میخواستم خودم بروم و نه مصطفی. تازه او را کشف کرده بودم. برنامهها داشتم برای فرداهای دوستیمان. حالا او داشت میرفت. او داشت میشد رفیق نیمهراه. من که میماندم! من که اصلاً اهل رفتن نبودم.
ماندن مصطفی برای من خیلی مهم و باارزشتر بود تا رفتنش. حالا باید چهطوری او را از رفتن منصرف میکردم؛ بدون شک دست خودش بود. مگر نه اینکه من نخواستم بروم و نرفتم؟! پس اگر او هم از ته دل به خدا التماس میکرد که نرود، حتماً میتوانست دل خدا را به دست بیاورد. پس باید کاری میکردم که نگاه و خواست مصطفی عوض شود. باید با خواست و تمایل او، نظر خدا را هم برمیگرداندم!