ابووصال
شهید محمدرضا دهقان امیری متولد 26فروردین1374 در تهران دیده به جهان گشود. محمدرضا از نسل چهارم فرزندان حضرت روح الله(ره) بود که برای دفاع از حرم هجرت کرده و به شهادت رسید.
محمدرضا دانش آموخته دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق(ع) و دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود. از صفات بارز اخلاقی محمدرضا میتوان به خوشخلقی و خلوص نیت در انجام وظایف دینی و امور خیر اشاره کرد.
در تاریخ 21آبان1394 با عنوان بسیجی تکاور راهی سوریه شد و همزمان با آخرین روزهای ماه محرم الحرام در نبرد با تروریستهای تکفیری در حومه حلب طی عملیات محرم خلعت شهادت پوشید و در تاریخ 25 آبان در امامزاده علیاکبر چیذر به خاک سپرده شد.
برشی از کتاب:
به شهدا خیلی علاقه داشت. از دوران دبیرستان این علاقهمندی شدیدتر شد. شهید اصغر وصالی، فرمانده شهر پاوه مورد توجه خاص او بود و برای همین هم در سوریه، اسم مستعار خودش را «حسین وصالی» گذاشت. حتی این اسم را روی اسلحهاش حک کرده بود و از دوران آموزشیاش در ایران تا عملیاتهایش در سوریه تفنگش با این اسم مشخص بود.
گلستان تربیت
کاربردهای روانشناختی و تربیتی با استناد به آیات و روایات که حاصل سالها مطالعه، تحقیق، تدریس و مشاوره نویسنده است که به صورت یک مجموعه از مطالب خواندنی و نکات آموختنی گرد آمده است.
برشی از کتاب:
هرگز نمیتوان یک انسان را عوض کرد، مگر اینکه خودش بخواهد. پس هرگز تلاش نکنید کسی را عوض کنید. بلکه تلاش کنید تا خودش را وادار به عوض شدن کند. علم روانشناسی نیز سفارش میکند که به جای دیگران تصمیم نگیرید، بلکه فقط به آنها کمک کنید تا خودشان تصمیم بگیرند.
پرچم های بر افراشته
جهان اسلام طی دهههای اخیر آبستن تحولات و انقلابهای بزرگ فکری، فرهنگی و اجتماعی بوده است که جنبشها و جریانهای فکری معاصر در جهان اسلام، نقش به سزایی را در این تحولات ایفا کردهاند. جنبشهایی که تأثیرات فراوانی را در کشورها و حتی فراتر از مرزهای جغرافیایی در جهان اسلام و در سطح بین المللی به همراه داشتهاند.
از این رو تحلیل صحیح از وقایع و تحولات جهان اسلام در عصر حاضر و پیشبینی مسیر حرکت تودهها، ملل و جریانهای موثر در آینده در گرو شناخت صحیح از ریشه ها، تفکرات، شخصیتها و اهداف این جنبشها و جریانهای فکری است.
یکی از راههای شناخت عمیقتر این تفکرات و شخصیتها، مراکز مطالعاتی و فرهنگی جهان اسلام است. این مراکز که تنها چند دهه از زمان فعالیت آنها میگذرد، توانستهاند تأثیر فراوانی در فضای فکری و فرهنگی جهان اسلام بگذراند.
در بخش اول کتاب کوشیده شده است که علاوه بر ارائه شناخت نسبت به مهمترین عوامل، ریشهها و عقاید موثرترین جنبشها و جریانهای فکری معاصر در جهان اسلام، شخصیتهای عمده در این جریانها نیز معرفی شده و مهمترین اقدامات و اهداف هر جنبش ارائه گردد که هر بخش شامل مقدمه ای جهت معرفی کلی جنبش، بررسی زمینه های تأسیس جنبش و ارائه اطلاعات کلی از مهمترین اهداف، اقدامات و رهبران هر جنبش است. شایان ذکر است که در برخی از این جنبشها مانند جنبش انصار بیت المقدس در مصر به دلیل تازه تأسیس بودن این جنبشها، از برخی سایتهای اینترنتی جهت استناد استفاده شده است که این امر به دلیل نبود مدرک مکتوب در این زمینه در زمان نگارش این کتاب بوده است.
در بخش دوم کتاب به معرفی مهمترین مراکز فکری و فرهنگی جهان عرب پرداخته شده است. ملاک انتخاب این مراکز میزان تأثیرگذاری این مراکز در سطح منطقه است. در این بخش تلاش شده علاوه بر معرفی، گرایشهای سیاسی و زمینههای فعالیت این مراکز نیز نشان داده شود. ضرورت شناخت این مراکز از آنجاست که تحقیقات و پژوهشهای انجام شده در این مراکز بصورت مستقیم بر اصحاب رسانه و حتی سیاستمداران تأثیرگذار است.
برشی از کتاب:
حزب الله، اقامه دولت اسلامی را واجب شرعی خود می داند و معتقد به نظریه ی ولایت فقیه است، اما در عین حال، نظام سیاسی موجود در لبنان را به رسمیت می شناسد و در این نظام سیاسی، با حضور فعال خود مشارکتی مثبت در روند سیاسی لبنان داشته است. حزب الله حتی با مسیحیان و دروزیان لبنان نیز تعامل سیاسی و اجتماعی دارد و در عمل نمونه ای مثال زدنی از آیه ی 64 سوره ی مبارکه ی آل عمران است.
انحلال در نظام استکباری
مجموعهای از مقالات، یادداشتها و مصاحبههایی که در فاصله تیر 1393 تا تیر 1394 درباره سیاست خارجی دولت یازدهم، مذاکرات هستهای، توافقنامه لوزان، رویکرد رسانهای دولت، مبنای رویکرد آمریکا به انقلاب اسلامی و گفتمان عدالتخواهی نوشته شده است. اصلیترین محور این مجموعه تحلیل چگونگی «انحلال انقلاب در نظام استکباری» است.
برشی از کتاب:
امکان دارد برخی تحریمهای غیرراهبردی و کم تأثیر را آمریکاییها اینجا و آنجا کمی و بطور موردی، برای حفظ آبروی دولت ایران نزد ملت ایران، تعلیق کنند، اما یادمان باشد آمریکاییها، حتی اگر تمام برنامه هستهایمان را هم با دست خودمان با خاک یکسان کنیم، نظام تحریمها را برنمیچینند؛ زیرا حالاها با ما و با انقلاب ما کار دارند، بهویژه که این دولت در کمال بیتدبیری دست خود را رو کرده و نیاز شدید خود را به رفع تحریمها اعلام کرده است.
روایت نامه
این کتاب شامل صدها موضوع متناسب با دفاع مقدس در قالب الفبایی است که از کلام ولی امر مسلمین حضرت آیت الله العظمی خامنهای استخراج شده است. این کتاب توسط معاونت پژوهش مؤسسه روایت سیره شهدا قم و حجت الاسلام والمسلمین روح الله ولی ابرقویی تدوین شده است.
موضوعات استخراجی کتاب، سوژههای مناسبی برای راویان عرصه دفاع مقدس است که در این کتاب گرد آمده است. برخی از موضوعات مهم «روایت نامه» عبارت است از: استقامت، آمریکا، آتش بس، ایمان، بصیرت، جانباز، جهاد، دشمن، سنت الهی، شهادت، شهید، قطعنامه و... که ذیل هر کدام از این عناوین، نمایه و ریز موضوعات متعددی درج شده است.
در این کتاب منظومه فکری رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در زمینه
دفاع مقدس و ابعاد آن قابل ترسیم است و با مطالعه آن، جوانب مختلف جهاد، دشمنشناسی،
شهید و شهادت و دیگر موضوعات مربوط به جنگ تحمیلی در کلام معظم له روشن میشود و خواننده
کتاب به راحتی نظام گفتمانی ایشان پیرامون تأثیر بسزای عوامل معنوی، ابتکارات و
شکوفایی استعداد جوانان نخبه در جنگ را خواهد شناخت. تأکید ایشان بر عوامل پیروزی
ایران در جنگ مثل ایمان و استقامت و معنویت نشان دهنده این است که راویان این عرصه
باید ابلاغ معارف جنگ را در اولویت رسالت خطیر خود قرار دهند.
راه و رسم دانشجویی
این کتاب تلفیقی از سبک زندگی اسلامی و نکات مشاورهای در قالب داستانهای جذاب و شنیدنی و سرشار از ضربالمثلها و کنایات ادبی است.
از آنجا که داستانواره بودن این اثر میتواند مخاطبان بیشتری را به خود جذب کند، بیشترین تلاشها برای تناسخ و تناسب شخصیتها و توصیف صحنهها صورت گرفته تا قالب این نوشته، هنری گردد و مخاطب احساس نکند با کتابی صرفاً علمی روبهروست که قصد دارد انگار؛ ذهن او را متحول کند؛ بلکه دانشجو با خواندن این داستانهای هنری، ناخودآگاه آداب زندگی دانشجویی را میآموزد و به این نتیجه میرسد که میتواند از مصادیق شخصیتهای مطلوب باشد و البته اگر حواسش را هم جمع نکند، ممکن است مصداقی از شخصیتهای ناموفق شود.
برشی از کتاب:
فرزاد در درس خواندن وسواس عجیبی داشت. میگفت: «وقتی روی موضوعات مختلف درسی تمرکز میکنم، اصلاً متوجه نمیشوم که چند ساعت گذشته است و من در این مدت، فقط چند صفحه جلو رفتهام. اگر کمی هم با سرعت بیشتر مطالعه کنم، احساس میکنم هیچ چیز یاد نگرفتهام و ذهنم به هم میریزد.»
میگفت: «یک مطلب را تا چند بار نخوانم و خلاصه نکنم، یاد نمیگیرم». این در حالی بود که دیگران یک پنجم او هم وقت نمیگذاشتند، ولی مطالب را به خوبی یاد میگرفتند. گذشته از وسواس در مطالعه، وسواس در رفتارهایش هم ظاهر شده بود. هماتاقیهایش از دست کارها و ایرادگیریهای او خسته شده بودند؛ تاجایی کهترم دوم با او اتاق نگرفتند و دیگران هم به سختی راضی میشدند با او هماتاقی شوند... .
نفوذ در موساد
مجموعه رمانهای خانه عنکبوت، روایت داستانی جوانان میهنپرست جهان عرب است که ایستادگیشان، شکست ناپذیری سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را به افسانهای بیاساس بدل کرده و سست بودن این خانه را در مقابل دیدگان جهانیان به تصویر کشیده است. رمان که براساس ماجرایی واقعی است، داستان جوانی مصری است که با هویتی جعلی برای نفوذ در اسرائیل انتخاب میشود و حوادثی هیجان انگیز و پرفراز و نشیب را رقم میزند.
برشی از کتاب:
*ترس عزیز جبالی از شریفه الهجان بی مورد نبود و احتمال اینکه او در جستجوی برادرش برآید، فراوان بود. شریفه حداقل کاری که میتوانست انجام دهد، چاپ آگهی در ستون گمشدههای روزنامهها بود؛ آن هم در شرایطی که همه روزنامهها و نشریات مصری توسط سازمان موساد خریداری و بایگانی میشد؛ آن هم به وسیله جاسوسانی که حتی در هیئت کارگران فرودگاهها کار میکردند. عزیز اندیشید اگر شریفه عکس رأفت را در یکی از روزنامهها منتشر کند و زیر عکس نام حقیقی او را بنویسند و از او بخواهد که به خانه و خانواده خود برگردد و پس از آن، یکی از افراد اسرائیل در هر جایی از دنیا با رأفت روبرو شود، چه بلایی ممکن است بر سر او بیاید؟ مرد یهودی به درجه ای از مستی می رسید که زبانش باز می شد و در همین زمان، هوشیاری جوان به نهایت خود می رسید؛ زیرا این موجود دائم الخمر، سری ترین مسائل امنیتی اسرائیل را برملا می کرد. رأفت در یکی از نامه های سری خود نوشت: «... بعد از چند جام که بالا کشید، نمی توانستم تشخیص بدهم که این مرد تنومند، زنده است یا مرده. تنها نشانه زنده بودن او، نفس کشیدنش بود... نمی توانستم بدانم که او خواب است یا بیدار، از روی اراده سخن می گوید یا این که کلمات، بی ارده از دهان او خارج می شوند... کافی است یک سوال از او بپرسم تا او به طور کامل صحبت کند؛ گویی ضبط صوتی است که دکمه آن را فشار داده باشی.»
*چند ساعت پیش، تلگرافی فوری و رمزدار رسیده بود. در آن ساختمان یک نفر در انتظار مرد مسافر بود. نامهای که صبح دیروز از تل آویو ارسال شده بود، موضوع جلسه بود.
نامه اطلاعات شگفتانگیزی را در برداشت که بسیار غیرقابل تصور بود.
منبع اطلاعات به سرگرد جادوسکی نسبت داده شده بود که عضو هیئت ستاد ارتش اسرائیل بود. نامه حاوی اخباری از حمله سهگانه اسرائیل، انگلیس و فرانسه در چند روز آینده بود.
در حقیقت این نامه حاوی اطلاعات سرّی بود که یک روز قبل به مصر رسیده و از سوی دو منبع در پاریس ارسال شده بود.
آخرین کلماتی که در نامه آمده بود، این بود: «نمیدانم چه کنم اگر به خدمت سربازی دعوت شوم. آیا ممکن است علیه کشورم سلاح به دست بگیرم؟ که در این صورت خداوند بزرگ مرا بیامرزد.
شکار شکارچی
سازمانهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی از زمان تشکیل تا کنون، سعی دارند با بیان داستانهایی از قدرت اطلاعاتیشان در رسانهها، اعتماد به نفس جوانان جهان اسلام را از بین برده و بذر ترس و ضعف را در دل آنان بکارند.
البته باید اعتراف کرد که آنها تا حدی نیز در این امر موفق بودهاند، اما زمانی که حقیقت آشکار میشود و اسطوره نفوذناپذیریشان توسط جوانانی غیور شکسته میشود، جهان درمییابد که در مقابل آنها، همواره هستند افرادی که چون کوه مقابلشان میایستند و حاضرند جان و مال خود را در راه وطنشان فدا کنند و در سکوتی مرگبار، سالهای سال به وظیفه طاقتفرسای خود عمل کرده و از خود ذرهای ترس و ضعف نشان ندهند.
مجموعه رمانهای خانه عنکبوت، روایت داستانی جوانان میهنپرست جهان عرب است که ایستادگیشان، شکست ناپذیری سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را به افسانهای بیاساس بدل کرده و سست بودن این خانه را در مقابل دیدهگان جهانیان به تصویر کشیده است. رمانی که براساس ماجرایی واقعی است.
برشی از کتاب:
*«نبیل» در آن شبی که ابوسلیم با صراحت با او گفتگو کرد، نتوانست بخوابد. نمیدانست این راهی که او با اختیار خودش در آن پا میگذارد، به کجا خواهد رسید. او یقین داشت که گام بعدی از فردا صبح آغاز میشود و پایانی بر زندگی کنونیاش و شروعی برای یک زندگی جدید خواهد بود.
در رختخوابش میغلتید و میکوشید بخوابد، اما بی فایده بود.
چشم هایش کمی گرم شد، اما با دیدن کابوسی از خواب پرید و تمام بدنش غرق عرق شد. در کابوس دیده بود که از کوه بلندی سقوط میکند.
فردا صبح، وقتی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد، دید زندگی در خیابانها جاری است.
نتوانست در اتاق بماند. اتاق را ترک کرد و خودش را به خیابان سپرد و بیهدف در آن حرکت کرد.
*«نبیل سالم» هیچگاه آن شب را در زندگیاش فراموش نخواهد کرد؛ شبی که تیغ برهنه بر گردنش گذاشته شده بود و او چیزی جز یک ابزار دست نبود که خودش را به بهایی اندک فروخته بود.
وقتی افسر پلیس آلمانی آن جملات را به او گفت، زمین در زیر پایش سست شد. احساس میکرد که از فراز ابرها بر زمین سقوط کرده است.
مأمور بستههای مواد مخدر که کیف را پر کرده بودند، زیر و رو میکرد.
بوی مواد هوای آپارتمان را پر کرد. سیلی از سوالات مأمور به سویش سرازیر شد و نزدیک بود او را دیوانه کند. او از هر طرف در محاصره سوالها قرار گرفته بود، اما او به باقی مانده ارادهاش چنگ زد و از محتویات داخل کیف کاملاً اظهار بیاطلاعی کرد و گفت که این کیف متعلق به او نیست و تأکید کرد که حتماً اشتباه یا توطئهای در میان است.
مأمور از او پرسید که با چه کسی کار میکند و کیف را از چه کسی تحویل گرفته است و قصد داشته است تا آن را به چه کسی برساند و چه مدت است که مواد مخدر قاچاق میکند و چه مقدار اجرت گرفته است و... .
*سامیه در گذر زمان به حقیقت نزدیکتر میشد، اما با لجاجت و شاید ترس، از روبرو شدن با آن میگریخت. شاید بهانه و امیدش به این بود که عادل مکی هنوز چیزی را با صراحت به او نگفته بود. عادل میخواست حقیقت به تدریج برایش نمایان شود. او همیشه درِ شک و تردید و سپس یقین و اطمینان را به رویش میگشود، اما هرگز به خودش اجازه نداد که اولین کسی باشد که این خبر ناگوار را به او میدهد!
چرا و چگونه بیمار می شویم
یکی از مواردی که نوع بشر از بدو وجود به دنبال آن بوده است، علت بیماری و مرض بوده است که چرا یک شخص با مصرف یک غذا یا انجام یک عمل به صورت خاص دچار مشکل میشود و چرا با انجام سفر و دو هوا شدن یا برخورد با یک بیمار، شخص گرفتار درد و رنج میشود، لذا در پی تجربه این موارد برآمد و هر بیماری را با مشاهده دقیق و موشکافانه بررسی کرد تا علت، علائم و درمان بیماریها را بدست آورد.
با وجود انبیای الهی و رابطه آنان با خالق عالم هستی از طریق وحی بسیاری از بیماریها و علل و اسباب آن و درمان بیماری و فواید الاسباب به نوع بشر هدیه شد و او را از جهل در این زمینه خارج کرد. برای مثال میتوان احادیثی که دربارهی حضرت داود و سلیمان علیهالسلام وارد شده را بررسی کرد که آنها با صحبت کردن با گیاهان، فواید بیشمار آنها را به مردم انتقال میدادند و این سنت تا زمان حضرت محمد(ص) ادامه داشت. برای همین نویسنده با بهرهگیری از این سنتها و پیشرفت علم در عصر امروز، بر خود لازم دانسته تا این کتاب را بنگارد. در دو قسمت اول کتاب، علت بیماری ها از نظرگاه طب سنتی بررسی شده اند با این تفاوت که در یک بخش نظر حکمای قدیم مثل ابن سینا و رازی آورده شده و در قسمت دیگر نظر حکمای معاصر مثل جناب خیراندیش و روازاده و... آورده شده است. در دو بخش آخر نیز علت بیماری ها از نگاه طب اسلامی و طب جدید بررسی شده اند.
برشی از کتاب:
با وجود این همه پیشرفت و تجربه و پزشک و حکیم؛ بیماری دست از سر انسان برنمیدارد و تا زمانی که انسانها در روی زمین در حال زندگی هستند بیماری نیز با آنها همراه است. در حال حاضر با نوع زندگی ماشینی و صنعتی و نوع تغذیه و عدم تحرک کامل و مصرف بیش از حد مواد شیمیایی در زندگی ما بیماریهای بیشماری ما را احاطه نمودهاند، لذا ما با دانستن علت و علائم درمان این بیماریها خود را در مقابل آنها تقویت نموده و از صرف هزینههای گزاف مادی و معنوی جلوگیری مینماییم.
کام دادا
خاطرات سید ابوالفضل نورانی نوجوان بسیجی چهارده ساله شمالی است که به خاطر حضور سه برادر بزرگتر خود در جبهههای غرب و جنوب، زودتر از دیگر هم سن و سالان خود لباس دفاع از اسلام و کیان وطن را به تن میکند و با دستکاری در شناسنامه خود موفق میشود به جبهه برود، اما محیط و معنویت جبهه و زندگی در کنار رزمندگان مخلص سپاه اسلام آنچنان او را جذب میکند که دیگر تا آخر جنگ به جز ایام مرخصی به خانه برنمیگردد و در زمانی محدود یکی از فرماندهان دفاع مقدس میشود.
کتاب فوق بازنویسی دست نوشتههای او از آن دوران حماسه و عشق است که برای ثبت در تاریخ پر افتخار این ملت سلحشور به علاقهمندان عرضه شده است.
برشی از کتاب:
سرم سوت میکشید و حالت منگی شدیدی پیدا کرده بودم. تمام بدنم چنان دچار کوفتگی شده بود که نمیتوانستم خودم را تکان دهم. خونی که از کتف و صورتم جاری بود با سرمای هوا حس میشد. بعد از چند لحظه، چشمانم را باز کردم. بخشی از کاسه سر به همراه مغز، کنار چاله سنگرم به زمین افتاده بود. عجیب بود. گمان میکردم قسمت بالای سرم قطع شده ولی با این حال دارم میبینم. هنوز نمیتوانستم به خود تکانی بدهم و یا دستم را بالا بیاورم. موج انفجار تمام بدنم را خشک کرده بود. پشت سر هم با خودم میگفتم: حالا که دارم شهید میشوم، خوب است شهادتین بگویم. شهادتین را گفتم و آماده رفتن شدم، اما هیچ خبری نشد.