«اخراجیها» خیلی پیشتر از آن فیلمِ مشهور متولد شد. سال83 و عمر کمی هم داشت. بیآنکه این و آن به هم مرتبط باشند.
اخراجیها روایت دگرگونهای دارد. روایتی از حقایق ناگفته که به ندرت دیده یا شنیدهایمشان. برای ما که عادت کردهایم به روایتهای «حاجی سیدت رو کشتن» یا بیتفاوتیهای ناجوانمردانه به حادثهی جنگ، اخراجیها غنیمت است. چرا؟
چون روایتی صادقانه است و نویسنده و راوی تلاش نمیکنند حقیقت را فدای ملاحظات کنند. اخراجیها روایت جنگی است که همچون باقی جنگها، رزمنده داشت؛ رزمندههایش آدم بودند، آدمهایش کشته و زخمی میشدند یا میکشتند، ممکنالخطا بودند و هنوز هم هستند.
اخراجیها تصویری از خودِ جنگ است، بیآرایش و آلایش. روایت شفاهی بخشی از تاریخ این کشور؛ بخشِ مهمی از تاریخ این کشور؛ و شاید مهمترین بخشِ تاریخش!
از ویژگیهای این کتاب میتوان بیان خاطرات شهید حاج احد محرمی علافی (دایی) بصورت شیرین، بیپرده، صریح و بدون کم وکاستی ضمن پرداختن به جزییات نام برد. شهیدی که در بیستودوم اردیبهشت 1382 در اثر جراحات سنگین دفاع مقدس بر پیکرش به شهادت رسید.
برشی از کتاب:
درخواستم را به آسانی نپذیرفت. وقتی هم پذیرفت، بیشتر از دو نوار یک ساعته پای ضبط صوت کوچکم ننشست. برای پرشدن نوار سوم، چهار سال صبر کردم. عصرهای گرم تابستان 1376 با نوارهای خالی زنگ در خانه اش را می زدم. اغلب خودش عصا به بغل به پیشوازم می آمد... ضبط را روشن می کردم و تا دوباره آن را خاموش کنم، بارها از ته دل خندیده بودم و بارها اشک هایم را پاک کرده بودم.
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است